اميرعلي متولد 4 مرداد 87 ساعت 10:25 شب و دوقلو هاي گلم اميرعلي متولد 4 مرداد 87 ساعت 10:25 شب و دوقلو هاي گلم، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

ماجراهاي الهام بانو و دسته گلهاش

ايران لبنان را در هم كوبيد(چه تيتر دلچسبي)

ايران4-لبنان صفر   برد تيم ايران(استقلال )و قرار گرفتن در آستانه ورود به جام جهاني رو تبريك ميگم(جدا اگه استقلاليا نبودن كروش چكار ميخواست بكنه؟) فكرشو بكن : پاس گل مجتبي و خسرو از استقلال-2تا گل جواد از استقلال-بهترين بازيكن زمين جواد از استقلال-بازوبند به رنگ زيباي آبي-كاپيتان جواد از استقلال موقع بازي بايد ميديد وقتي گل زده ميشد دوقلوها چكار ميكردند طفلكي نميدونستند اينهمه سوت و كف واسه چيه ولي پا به پاي ما خوشحالي ميكردند خيلي جالب بود محمد امير ميرقصيد امير عباس هم دوتا انگشتاي سبابه اشو ميكرد توي دهانش و مثلا سوت ميزد اميرعلي هم بعد از هر گل ميپريد بغل بابا جونش ...
22 خرداد 1392

مرغ سوخاري

ديروز تلويزيون يه مدل مرغ سوخاري خوشمزه ياد داد منم كه مردد بودم شام چي درست كنم و البته مي خواستم يه غذاي جديد رو امتحان كنم درستش كردم كه البته خيلي خوشمزه هم شد(تعريف از خود نباشه) مواد لازم:فيله مرغ-سويا سس-نمك چيني-زنجبيل-فلفل قرمز-پودر سيرفراوان-آرد سويا سس رو توي ظرف گود ميريزيم و فيله هاي خرد شده راهم به آن اضافه و به سس آغشته ميكنيم سپس ادويه جات كه در بالا گفته شد را بميزان لازم ميريزيم و روي آن آرد ميپاشيم و نم نم آب به آن اضافه ميكنيم تا آرد مثل يك پوشش نازك دور مرغها رو بگيره و بعد در روغن سرخ ميكنيم(غوطه ور) نوش جان ...
3 خرداد 1392

دسته گلهاي بهاري

امير عباس استقلالي محمد امير وجيران اسب زيباي عموي شوهر خواهرم (ماشااله ماشااله بش بگين ماشااله) اينهم عموي مهربان شوهر خواهرم ببينيد ما با چه كسايي رفت و آمد داريم ؟اينطور آدمهايي هستيم ما(خوش مشرب ، فاميل دوست ، مهربان...) محمد امير زيبا ...
1 خرداد 1392

روز مادر

مادر نميتوانم كلامي در موردش بنويسم و عاجزم فقط از خداوند ميخواهم كه خدايا بالاتر از بهشت هم داري....؟ براي زير پاي مادرم ميخواهم روز مادر را به تمام مادران سرزمينم تبريك ميگويم ...
16 ارديبهشت 1392

روز معلم

جوگيريات كلا خيلي خوب ايده براي پست جديد ميده تصميم گرفتم منم اسم معلمهامو بنويسم و ببينم اصلا يادم مونده يانه ضمنا روز معلم رو هم به همه معلمهاي عزيز تبريك ميگم ابتدايي: مدير:قاجار ناظم:همسر آقاي صفايي ديني قرآن:خانم خلخالي و پورقاسمي كلاس اول و دوم (چون جهشي خوندم):خانم نصرتي و خانم كشفي كلاس سوم:خانم محبي چهارم:ابراهيمي صبا پنجم:حصاري ------------------------------------------------------------------------------------------------------- راهنمايي : مدير: معصومه فرجي ناظم: همسر سرهنگ قهري رياضي:مليحه شيركوند زبان:نيره اردستاني پرورشي:فتاحي اجتماعي-انشا:كريمي علوم :چزكل...
15 ارديبهشت 1392

عزيزترينهاي من

عزيزان دلم الان 19 ماهه كه از داشتنتون سرمستم خيلي با نمك شديد كلي به خودتون فشار مياريد كه حرف بزنيد البته كلماتي هستند كه با فهم اونارو بكار ميبريد مثل مامان بابا دادا دد آبه عبا ممد جيز واسه كلماتي مثل خاله اعظم و آقا رضا ، مبينا ،اميرعلي هم يه آهنگ خاص خودتونو داريد ،دايي محمد رو هم صدا مي كنيد هر وقت كه ميريم توي بالكن امير عباس پسر خندان و البته آروميه و تا وقتي اذيتش نكني كاريت نداره كلمات خاصي رو هم مثل يلدا -لو لو -و بيلا بيلا رو خيلي تكرار ميكنه كه ما نميدونيم چيه تلفن كه زنگ ميزنه سريع ميره گوشيو بر ميداره . گاهي هم ميره خونه مامان جون و يه دوسه روزي ميمونه تنها پسري هم هست كه خيلي خوب غذاشو ميخوره خيلي خوب استراحت م...
1 ارديبهشت 1392

سال نو مبارك

  سال 92 برهمه ايرانيان سراسر جهان مباركبببببببببببببباد امسال خيلي دير اومدم يعني دست و دلم به كار نميومد بدليل بيماري بچه ها كه ما بخشي از عيد رو توي بيمارستان گذرونديم ولي الان خداروشكر حالشون خوبه . بنا به مصالحي اكثر پستهاي من كد دار شدند و من بعد نيز همينطور خواهد بود كه اين باعث ميشه كلي از خوانندگان عزيز وبلاگم رو از دست بدم ولي بدونين همتون رو دوست دارم و آرزوي سلامتي كه مهمترين چيز توي زندگيه واستون دارم خواننده داشتن از اهداف ايجاد اين وبلاگ نبوده ولي كامنتهاتون خيلي به آدم دلگرمي ميداده ضمن اينكه من هيچوقت كامنتهاي خصوصي رو تاييد نميكردم و اونهايي كه واسه دوستهاي نزديكم بوده .هدف من ايجاد يك دفتر خاطرات ما...
16 فروردين 1392

آخرين پست سال 91

اين آخرين پست سال 91 هست كه مينويسم خدارو شكر اين سال هم گذشت و با آمدن بهار ان شاء اله دلهامون هم رنگ بهار بگيره و حول حالنا الي احسن الحال خونه تكوني هم تموم شد و ديشب با با جون و دايي محمد باغچه كوچولوي خونمون رو كه هنوز راه نيفتاده بود پر از خاك كردن و 5 تا هم درخت توش كاشتن يه سرو خمره اي و سطش يه سيب قرمز يه خرمالو يه گيلاس و يه درخت كه نميدونيم چيه و يه بوته گل رز هلندي و تخم يه گياه رونده كه اونهم اسمشو نمي دونم ولي بي نهايت زيباست حالا بعد عيد عكسشو ميذارم هر كي ندونه فكر ميكنه الان باغچه مون چند متر هست 2 متر مربع راستي وسطش رو هم پر از گل بنفشه كرديم دو تا بلوز خوشگل هم واسه دوقلوها خريدم بسيار قيمت مناسب دانه اي 25000 ...
16 اسفند 1391

بهار مي آيد

يك ماه پر از بيماري اول باباجون و بعد هم محمد امير عزيزم كه هم لبش دچار پارگي شديد شد و هم ابروش شكست و هم اينكه دچار سينه پهلو شد (كه عكسهاشم موجوده بعدا واستون ميزارم) و حساسيت دارويي شديدي كه پيدا كرد(به داروي سفالكسين) و شبيه يه ضايعه پوستي عجيب و غريب بودو سرماخوردگي امير علي و امير عباس و عفونت ريوي خودم كه همچنان هم ادامه داره و... خيلي روزهاي بد و پر استرسي رو برامون رقم زد و كلي دردسر واسه خانواده عزيزم و همراهي خواهر و شوهر خواهر مهربانم كه خدا ميداند عزيز تر از جانم هستند به ما آرامش ميداد و اين حس كه ميديديم توي اين روزهاي سخت در كنار مون هستند و اينكه چقدر ما رو دوست دارند سختي هاي اين روزها رو واسمون قابل تحمل ميكردند. ...
6 اسفند 1391