اميرعلي متولد 4 مرداد 87 ساعت 10:25 شب و دوقلو هاي گلم اميرعلي متولد 4 مرداد 87 ساعت 10:25 شب و دوقلو هاي گلم، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

ماجراهاي الهام بانو و دسته گلهاش

بيماري

امروز اصلا حالم خوب نيست .بابايي چهارشنبه رفته خرم آباد ديروز برگشته مشكل سرگيجه و ضعف شديدي داره كه ديشب 12 شب دايي محمد بردش بيمارستان گفتند بايد از طريق يه متخصص داخلي مغز و اعصاب چك آپ بشه ولي من فكر ميكنم در اثر اضطراب شديديه كه يك ماهيه بخاطر يه مشكل خانوادگي كه داشتن براشون پيش اومده. توي اين چند روزي هم كه نبود بچه ها درگير برونشيت بودن كه تبديل شد به خس خس سينه امروز صبح دوتاشونو بردم دكتر(باكمك پرستارشون)دكتر واسشون يه آنتي بيوتيك خارجي و دو تا اسپري تتنفسي داد و گفت خس خس محمد امير كمي بيشتر از امير عباسه خودم هم شديدا از ناحيه مچ پاي چپم احساس درد ميكنم كه نميدونم چيه كمي هم كنار قوزك پام ورم كرده كه بايد در اولين فرص...
3 اسفند 1391

آتليه الهام

واسه عروسي دايي محمد فرصت مناسبي پيش نيومد تا از بچه ها با كت و شلوارهاشون عكس بيندازيم ما هم اين قضيه رو موكول كرديم به عيد تا هم موهاشون بلند بشه و هم اينكه ببريمشون اتليه . اما ديروز موقع مرتب كردن كمدها ديدم كت و شلوارها داره بهشون كوچيك ميشه (ماشااله) همه هم كه برونشيت گرفتن و بخاطر اين نمي تونستيم از خونه ببريمشون بيرون بابايي هم گفت اينها كه حرف گوش نميدن ببريمشون آتليه پدرمونو هم در ميارن براي همين تصميم گرفتيم خودمون توي خونه ازشون عكس بگيريم بعد با فتو شاب درستشون كنيم از ساعت 8 شب شروع كرديم به پوشوندن لباس ساعت 11 درب و داغون كارمون تموم شد و حاصل اين سه ساعت تلاش شايد باورتون نشه همين چند تا عكس بود كه نسبتا قابل تحمل بود . باب...
20 بهمن 1391

سفر به شمال

اين سفر يكي از پرخاطره ترين مسافرتهاي من بحساب مياد چون يك ماه به دنيا آمدن دوقلوها مانده بود كه داداش محمدم كه دانشگاه افسري شهر انزلي بود زنگ زد و گفت هوا خيلي اينجا عاليه اوج گرماي اول شهريور ماه 90 بود و روز سوم ماه رمضان ماهم وسوسه شديم و با خانواده آبجي اعظم و مامان جون راهي شديم خيلي چسبيد جاتون خالي ...
13 بهمن 1391