اميرعلي متولد 4 مرداد 87 ساعت 10:25 شب و دوقلو هاي گلم اميرعلي متولد 4 مرداد 87 ساعت 10:25 شب و دوقلو هاي گلم، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

ماجراهاي الهام بانو و دسته گلهاش

اين روزهاي ما

سلام وبلاگ عزيز من خيلي وقته كه فرصت پيدا نكردم بيام و بهت سر بزنم و خيلي اتفاقات تلخ و شيرين توي اين مدت افتاده كه تلخ ترينش از دست دادن بابابزرگ بود كه خيلي توي روحيه ههمون تاثير گذاشت و تابستان امسال رو واسمون خيلي تلخ كرد بابا بزرگ عزيز كه در اثر سكته قلبي در نيمه شب  14 مرداد ماه ما رو با يه عالمه خاطره خوب و ياد مهربونياش تنها گذاشت و رفت بابا بزرگ عزيز بدون كه ياد و خاطرت تا ابد توي قلب ما باقي ميمونه امسال ماه رمضون 17 ساعت از شبانه روز رو روزه دار بوديم ولي بحمدله ماه بسيار خوبي رو سپري كرديم و در آخرين افطاري ميزبان بابابزرگ بوديم ان شاءاله كه مهمان سفره ابا عبدلله باشن. تولد گل پسرم هم توي ماه رمضون و بعد از افطار...
4 شهريور 1393

بي ربط هايي به جهت خالي نبودن عريضه

فرار از سرماي خونه مامان جون اگه گفتين تو دستهاي اميرعلي چيه؟ يك جمعه كسالت بار كوچولوي تنها موشهاي كوچولو نمي دونم چيكار كنم رابطه امير علي و محمد امير با امير عباس خوب بشه؟ چقدر مامان بودن سخته؟يه مامان سي و يك ساله با سه تا دسته گل كه نتونه از پس آشتي دادنشون بر بياد چه شكليه بنظرتون؟ ...
21 بهمن 1392

و اما ... اين روزها

فكر ميكنم بدون عكس نميشه مطلب گذاشت اينقدر هم بي همتم كه نميرم دوربينمو درست كنم و اما اندر احوالات اينروزها خدارو شكر خيلي خوب ميگذره و مشغله اينروزهاي من شده پيش دبستاني رفتن امير علي همش در حال خريد هستيم وسايلي كه ليست دادن هوار تا فقط تلسكوپ مونده كه اونهم گفتن دست نگه داريد تا بگيم از كجا تهيه كنين . لباس فرمش هم بنفش ساده و چارخونه است كه جلوي روپوشش جيب داره . جشن شروع سال هم عصر 2 شنبه اول مهرماه ساعت 4 عصر توي آمفي تئاتر مركز پيش دبستاني هدايت برگزار ميشه و براي 4 نفر كارت مهمان بهمون دادن دوقلو ها هم شكر خدا خوبن صحبت كردنشون خيلي بهتر شده تقريبا همه چي رو ميتونن بگن  و كاملا هم از پوشك گرفته شدن و تقريبا ...
27 شهريور 1392

توقف

نگين چرا الهام جديدا چرت و پرت ميذاره ها مديونين فكر كنين خل شدم حقيقت اينه كه يه بنده خدايي دوربينمو امانت گرفت رفت باهاش زيارت جنازشو واسم پس آورد خيلي شيك توي جعبه ش  و بدون اينكه به خودش زحمت يه عذر خواهي ساده بده و من فعلا نميتونم عكس بذارم(جديد)موبايلم رو هم كه امير علي جان زحمت انهدامشو كشيده و فعلا بدون امكانات هستم فرصت رو مغتنم ميشمارم و عكسهاي قديمي امير علي رو ميذارم اينجا واستون اتفاق خاصي هم نيوفتاده اونوري ها اومدن و رفتن بدك نبود مامان جون هم رفت مشهد و كلي سوغاتي خوب واسه بچه هام آورد يكي يه كوله بسيار خوشگل و يكي يه دست بلوز و شورت وتفنگ و...ديگه ما از دور خارج شديم پريروز 1 شهريور روز پزشك بود خال...
3 شهريور 1392

روز مادر

مادر نميتوانم كلامي در موردش بنويسم و عاجزم فقط از خداوند ميخواهم كه خدايا بالاتر از بهشت هم داري....؟ براي زير پاي مادرم ميخواهم روز مادر را به تمام مادران سرزمينم تبريك ميگويم ...
16 ارديبهشت 1392

سال نو مبارك

  سال 92 برهمه ايرانيان سراسر جهان مباركبببببببببببببباد امسال خيلي دير اومدم يعني دست و دلم به كار نميومد بدليل بيماري بچه ها كه ما بخشي از عيد رو توي بيمارستان گذرونديم ولي الان خداروشكر حالشون خوبه . بنا به مصالحي اكثر پستهاي من كد دار شدند و من بعد نيز همينطور خواهد بود كه اين باعث ميشه كلي از خوانندگان عزيز وبلاگم رو از دست بدم ولي بدونين همتون رو دوست دارم و آرزوي سلامتي كه مهمترين چيز توي زندگيه واستون دارم خواننده داشتن از اهداف ايجاد اين وبلاگ نبوده ولي كامنتهاتون خيلي به آدم دلگرمي ميداده ضمن اينكه من هيچوقت كامنتهاي خصوصي رو تاييد نميكردم و اونهايي كه واسه دوستهاي نزديكم بوده .هدف من ايجاد يك دفتر خاطرات ما...
16 فروردين 1392

آخرين پست سال 91

اين آخرين پست سال 91 هست كه مينويسم خدارو شكر اين سال هم گذشت و با آمدن بهار ان شاء اله دلهامون هم رنگ بهار بگيره و حول حالنا الي احسن الحال خونه تكوني هم تموم شد و ديشب با با جون و دايي محمد باغچه كوچولوي خونمون رو كه هنوز راه نيفتاده بود پر از خاك كردن و 5 تا هم درخت توش كاشتن يه سرو خمره اي و سطش يه سيب قرمز يه خرمالو يه گيلاس و يه درخت كه نميدونيم چيه و يه بوته گل رز هلندي و تخم يه گياه رونده كه اونهم اسمشو نمي دونم ولي بي نهايت زيباست حالا بعد عيد عكسشو ميذارم هر كي ندونه فكر ميكنه الان باغچه مون چند متر هست 2 متر مربع راستي وسطش رو هم پر از گل بنفشه كرديم دو تا بلوز خوشگل هم واسه دوقلوها خريدم بسيار قيمت مناسب دانه اي 25000 ...
16 اسفند 1391