اميرعلي متولد 4 مرداد 87 ساعت 10:25 شب و دوقلو هاي گلم اميرعلي متولد 4 مرداد 87 ساعت 10:25 شب و دوقلو هاي گلم، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

ماجراهاي الهام بانو و دسته گلهاش

وبلاگ عزيزم سللللللللللللللام

خيلي توي نوشتن تنبل شدم البته هم اداره و هم خونه خيلي سرم شلوغ شده با مدرسه رفتن آقاي اميرعلي خان وقتم حسابي پرشده و يه پنج شنبه هم كه تعطيليم پسرم رو كلاس چرتكه ثبت نام كردم كه اونهم از ساعت 11 تا 1 طول ميكشه و حتما بايد خودم همراهش برم . از مدرسه اش هم حسابي راضيم مخصوصا معلم بسيار عزيز خانم مير حيدري كه بنظر من ايشون قبل از اينكه معلم خوبي باشن روانشناس خوبي هستن و امير علي جان هم خيلي واسش احترام قائله و خداي دومشه اين خانم .  برخلاف انتظارم بسيارخوب با مدرسه كنار اومده و دانش آموز بسيار باهوش و خوش خطي هم هست(خداروشكر )دوقلوهام كه اين روزها با پرستار جديدشون (اعظم خانم) كم و بيش كنار اومدن و الحمدلله به كيف و كتاب امير ع...
5 آذر 1393

تولد شش سالگي اميرعلي

ببخشيد مامان جونم عكسهاي تولدت رو با سه ماه تاخير ميذارم كادوي خاله اعظم كادوي مامان جون كادوي دايي محمد اينهم كادوي بابا ان شااله صدو بيست ساله شي مامان جونم ...
20 مهر 1393

تولد دوقلوها

امروز 13 مهر ماه و تولد گل پسراست .جشن تولدشون رو ديشب با حضور خانواده خاله اعظم ،دايي محمد و مامان جوني برگزار كرديم كه جاتون هم خيلي خالي بود و كلي خوش گذرونديم ديگه هم لازم نيست واسه پاييز خريد كنيم چون همه ترجيح داده بودن واسه بچه ها لباس بگيرن  نكته قابل عرض فقط كيك دوقلو ها بود كه روش عكس تام گربه معروف بود بمناسبت اينكه بچه ها متولد سال گربه هستند.   امير عباس خيلي بد اخلاق شده بود و واسه عكس گرفتن باهاش خيلي مشكل داشتيم. محمد امير خيلي ماه بود اصلا اذيت نكرد و خوشش اومده بود چهار پنج بار شمع روشن كرديم و فوت كردن. بعد از فوت كردن شمع هم تا غافل شديم ديديم با انگشت افتادن به جون كيك يه صحنه جالب هم اينكه امير ...
13 مهر 1392

5 رو فوت كن

عجيب تو نوشتن تنبل شدم ها تولد امير علي جان هم روز جمعه 4 مرداد ماه برگزارشد ساعت يك بعداز ظهر برنامه تولدت مبارك هدهد پخش شد ولي متاسفانه چون عكسشو دير فرستاده بودم فقط اسمشو گفت و تولدش رو تبريك گفت واسه همين هم دوقلو ها كه تولدشون 13 مهر ماهه از الان عكسشونو فرستادم منم واسه افطار مرغ گذاشتم توي فر ،سالاد ماكاروني، سوپ و كوكتل هم با فلفل زدم به سيخ و سرخ كردم جاتون خالي بسيار خوشمزه شده بود .يه دونه كيك خوشگل كوچولو هم  واسش گرفتيم و با كلي بادكنك و ريسه خونه رو تزيين كرديم و يه جشن نقلي باحال واسش گرفتيم اما جون دوربينم خراب شده با موبايل عكس گرفتم كه بعدا همينجا عكسهارو ميذارم .   از...
20 مرداد 1392

جشن تولد يك سالگي

پريشب (۱۳ مهر) تولد يك سالگي دوقلوها بود و ما هم به اصطلاح خودمون به كسي نگفته بوديم تا تو زحمت نيفتن (عكسها در ادامه مطلب)       پريشب (۱۳ مهر) تولد يك سالگي دوقلوها بود و ما هم به اصطلاح خودمون به كسي نگفته بوديم تا تو زحمت نيفتن ساعت ۹ شب بود كه دايي محمد و زندايي اومدن و يه كمي هم مشكوك بودن چند دقيقه كه گذشت باز هم زنگ زدن و ما هم كه انتظار مهمون نداشتيم درو باز كرديم و ديديم كه يه عالمه آدم با سرو صدا و همراه با تولد تولد خوندن وارد شدن و حسابي مارو سورپرايز كردن يه كيك تولد كوچولو كه عكس دو تا موش و ۲ تا شمع ۱ و دوتا كلاه بوقي كه مامان جون زحمتشو كشيده بود با دو تا ظرف ميوه و شيريني و ما هم...
14 مهر 1391
1