اميرعلي متولد 4 مرداد 87 ساعت 10:25 شب و دوقلو هاي گلم اميرعلي متولد 4 مرداد 87 ساعت 10:25 شب و دوقلو هاي گلم، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

ماجراهاي الهام بانو و دسته گلهاش

و اما ... اين روزها

1392/6/27 12:42
نویسنده : الهام
316 بازدید
اشتراک گذاری

فكر ميكنم بدون عكس نميشه مطلب گذاشت اينقدر هم بي همتم كه نميرم دوربينمو درست كنمچشمک

و اما اندر احوالات اينروزها خدارو شكر خيلي خوب ميگذره و مشغله اينروزهاي من شده پيش دبستاني رفتن امير علي همش در حال خريد هستيم وسايلي كه ليست دادن هوار تا

فقط تلسكوپ مونده كه اونهم گفتن دست نگه داريد تا بگيم از كجا تهيه كنين . لباس فرمش هم بنفش ساده و چارخونه است كه جلوي روپوشش جيب داره .

جشن شروع سال هم عصر 2 شنبه اول مهرماه ساعت 4 عصر توي آمفي تئاتر مركز پيش دبستاني هدايت برگزار ميشه و براي 4 نفر كارت مهمان بهمون دادن

دوقلو ها هم شكر خدا خوبن صحبت كردنشون خيلي بهتر شده تقريبا همه چي رو ميتونن بگن  و كاملا هم از پوشك گرفته شدن و تقريبا 100 درصد كنترل دارن فقط معظل اين روزها  اينه كه خيلي با هم دعوا ميكنن نميدونم دو قلو هاي ديگه هم اين جورين؟؟؟؟؟؟تعجب

البته امير عباس خيلي خودخواهه و تقريبا همه چيز رو واسه خودش ميخواد حتي من رو محمد امير خيلي صبورتره ولي گاهي وقتها ديگه صداش در مياد خيلي به من وابسته تره تا امير عباس . اين وسط اميرعلي هم مدام به حمايت از محمد ، امير عباس رو ميزنه و هر چي هم كه من بهش تذكر مي دم فايده ندارهناراحتامير عباس هم خيلي با عينكش كنار نيومده نميدونم چكار كنم

ديروز از ساعت 6 عصر تا 12 شب بي وقفه كابينتهاي آشپزخونه رو مرتب كردم و دستمال كشي كردم ، واسه پاييز شروع كردم خونه تكوني (البته فرشها رو واسه عيد ميخوام بدم بشورن تميزن) طبق محاسباتم تا جمعه آخر وقت طول ميكشه اگر بي وقفه كار كنم امروز يخچال و فريزر و بالكن تموم بشه فردا هم سرويسها و اتاق خوابها و روز جمعه هم هال و پذيرايي (البته به شرطي كه تنبلي و بازيگوشي نكنم )

طبق عادت هر ساله من براي پاييز خونه تكوني ميكنم و مثل زنهاي قديم كه امكانات الان رو نداشتن و زمستونهاي سختي داشتن شروع ميكنم به جمع آوري آذوقه براي زمستان از سبزي پلو و قورمه و كوفته و كرفس و لوبيا سبز و بادمجان سرخ كرده و كبابي واسه فريزر گرفته تا درست كردن انواع ترشي(بادمجان، ليته، مخلوط ، سير،هفت بيجارو....) و گرفتن آبليمو و درست كردن شيشه هاي كوچيك انواع مربا (به و سيب و انجيرو....) و تخمه و ذرت واسه شبهاي زمستون تا انبار كردن برنج سال و عسل و گردو كنجد و تهيه رب و نخ كشي سير و فلفل و خشك كردن شويد و نعنا و مرزه و ..... خلاصه خيلي سرم شلوغ ميشه تو مهر ماه.

فريزرم هميشه داره از پري ميتركه و به تنها چيزي كه اعتقاد ندارم خيلي فريزري بشه گوشت و مرغ و ماهيه كه ماهانه خريداري مي كنيم و هر سال اينموقع من خيلي درگيرم البته بجز پارسال كه دوقلوها خيلي كوچيك بودن و بابايي هم نبود آره عزيزم اينطور خانم كدبانويي هستم منچشمکماچهميشه خونه داري و آشپزي رو به درس خوندن ترجيح ميدادم با كتك تا فوق ليسانس بالا اومدمقهقهه

اين عادت رو از مامان بزرگ با سليقه ام به ارث بردم كه هميشه از شير مرغ تا جون آدميزاد توي آشپزخونه پايينيش پيدا ميشد همين الان هم كه هفتاد و اندي سال سن داره سفره ميندازه محشر ان شاءاله هميشه سالم و سرحال باشه

راستي يه دو سه روزي هم رفتيم لواسون(اوشان) جاتون خالي ولي به من خيلي خوش نگذشت كنترل دوقلوها راحت نبود همش ميخواستن بيرون باشن رودخونه هم كه خطر ناك. بابا جون هم كه امير علي رو ميبرد داخل محوطه من ميموندم و حوضم تو پستهاي بعدي عكسشو ميذارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)