عروسي
سلام به همه دوستان بابت تاخير پيش اومده عذر خواهي مي كنم .دو هفته شلوغ پر از عروسي و سرماخوردگي رو سپري كرديم . عروسي دايي محمد كه چون طبقه چهارم خونه مارو خريده تمام مراسم و مهموني هاش خونه ما انجام شد . دوقلو ها كه افتخار ندادن عروسي تشريف بيارن خونه پيش پرستار موندن و آخر شب كه همه براي دست به دست دادن عروس و داماد عزيز به خونه ما اومدن اونها هم كت و شلوار خوشملشونو پوشيدن و كلي با عروس و داماد رقصيدن .مراسم آتش بازي و نور افشاني هم كه جلوي آپارتمان انجام شد و كل شهرك رو به سمت كوچه ما سرازير كرد.مراسم بينظيري بود و لي دوقلو ها ترسيده بودن واسه همين هم ما از پشت پنجره شاهد ماجرا بوديم از كت و شلوارهاي پشت بلند دوقلو ها هم عكس تهيه كردم كه در يه فرصت مناسب همه رو مي زارم . الان هم كه 5 روز از عروسي (5شنبه 11 آبان) ميگذره خونه تبديل شده به بيمارستان ،همه سرما خورديم و صداي ناله ها و سرفه هامون ميره آسموننننننننننننننننن